رمان «ابر صورتی» نوشته‌ی مهسا محب‌علی
نوشته شده توسط : Kloa

اعتراف‌نامه‌ای از دل فروپاشی
۱. راوی نامطمئن در بستر جنون
داستان از زبان راوی‌ای روایت می‌شود که نمی‌توان به او اعتماد کرد. نه خودش، نه ما نمی‌دانیم چه چیزی واقعاً اتفاق افتاده است. او مدام از یادآوری‌های ناقص و توهمی استفاده می‌کند. همین بی‌ثباتی روایت، ساختار رمان را از شکل کلاسیک خارج می‌کند. ما با نوعی اعتراف‌نامه مواجهیم که مدام دروغ می‌گوید. اما این دروغ‌ها، از جنسی دردناک‌اند؛ دروغ‌هایی برای زنده‌ماندن.

۲. زخم اعتیاد، فراتر از یک بیماری
اعتیاد در این رمان، نه فقط وابستگی به ماده، بلکه وابستگی به فراموشی است. راوی می‌خواهد چیزی را فراموش کند؛ شاید مادرش، شاید گذشته‌اش، شاید خودش. اما همین میل به فراموشی، او را بیشتر در چاه حافظه فرو می‌برد. محب‌علی با دقت، اعتیاد را به یک وضعیت هستی‌شناختی تبدیل می‌کند. انگار همه‌ی نسلِ زنانی که او تصویر می‌کند، معتاد به فرار از خویشتن‌اند.

۳. مادر، دشمن یا ناجی؟
مادر در این رمان، حضوری سنگین و گاه شبح‌وار دارد. او ممکن است مُرده باشد، یا شاید رفته، یا شاید هیچ‌گاه نبوده. اما حضورش در ذهن راوی، همواره ملموس است. مادر، هم عامل سرکوب است و هم منبع عشق. در ذهن راوی، تضادی شکل گرفته که نمی‌تواند آن را حل کند. محب‌علی با مهارت، تصویری از مادر ایرانی می‌سازد که نه ایدئال است و نه شیطانی، بلکه فقط انسانی است.

۴. فروپاشی خانواده در سایه‌ی اختناق
خانواده در «ابر صورتی» نه جای امن، که محل فاجعه است. پدر حذف‌شده، خواهر گمشده، و مادر ناشناس. این فروپاشی خانوادگی، نمادی‌ست از فروپاشی اجتماعی. شخصیت‌ها دیگر هویت ندارند؛ تنها خاطره‌هایی از هم دارند. این رمان، در سکوتِ خانه‌ای متروک، صدای فریاد یک نسل را پنهان کرده است.

۵. تهران به‌مثابه جهان روانی
تهرانِ این رمان، نه فقط لوکیشن، که ذهنِ شخصیت است. تاریکی، کوچه‌های متروک، و احساس گم‌گشتگی، همگی تصویری‌ست از روان درهم‌شکسته‌ی راوی. هیچ‌جا امن نیست. همه‌چیز، یا در حال فروپاشی‌ست یا از پیش فروپاشیده. محب‌علی موفق می‌شود با جزئیات ظریف، شهر را به روان انسان تبدیل کند.

۶. پایان در مهِ مرگ‌آلود
رمان بدون قطعیت تمام می‌شود. ما نمی‌دانیم چه چیزی حقیقت داشت، چه کسی مرده، و اصلاً آیا راوی زنده است یا نه. اما این پایان، بخشی از معماری رمان است. «ابر صورتی» با حذف نقطه‌ی پایان، تجربه‌ای به ما می‌دهد که مثل زندگی واقعی‌ست: پر از ابهام، پر از درد، پر از شعر.





:: بازدید از این مطلب : 6
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 ارديبهشت 1404 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: